آرشیو آذر ماه 1404

اشعار مذهبی، آئینی، طنز، اجتماعی

ایمان و عشق

ایمان و عشق

هدف از خلقتم چه چیزی بود
به جهان آمدم برای چه کار؟
این جهان خلق شد برای چه چیز؟
هست ذهنم اسیر این افکار
 
آمدم تا که زندگی بکنم؟
عیش و نوشی و لذت و شادی؟!
رسته از قید هر اسارت و حبس؟!
چند سالی اسیرِ«آزادی»؟!
 
خاک و باد و آتش و آب
کهکشان ها و آسمان، اختر
ماه و سیاره ها و خورشیدند
همگی خادمان نوع بشر
 
ماهی و مرغ و آهوی صحرا
باغ ها، دشت ها و کوهستان
چشمه و رودخانه و دریا
هدیه ی خالقند به انسان
 
آفریده است این همه نعمت
که فقط کیف و لذتی ببریم؟
بعد هم آرزوی باغ بهشت! 
 ما چه خوش اشتها و باهنریم
 
همه ی آفریدگان خدا
آنچه در ارض و در سماوات است
کارشان حمد و ذکر و تسبیح است
این جهان مسجد عبادات است
 
ما به جای عبادتِ «الله»
بیشتر فکر جمع اموالیم
جمع کردیم چون که اموالی
با تبختر به خویش می بالیم
 
عوض آن که یار هم باشیم
فکر آزار این و آن هستیم!
جای آن که معین هم باشیم
شاد از رنج دیگران هستیم!
 
حکمت خلق آدمی این بود؟
یا هدف اعتلای انسان است؟
مقصد آدمی «لقاءالله»ست
این صریح کتاب قرآن است
 
وعده داده خدا به انسان ها
بعد دنیا بهشت رضوان را
زندگی در کنار آل رسول(ص)
بهره از نعمتی فراوان را 
 
ای خوشا آن که رزق اوست حلال 
لقمه ای نان و جرعه ای هم آب
با اطاعت ز چارده معصوم(ع)
می زند گام در طریق صواب
 
بی شبیه و قرینه و همتا
اشرف آفریدهاست بشر
همه از خاک آفریده شدیم
جز به تقوا کسی نشد برتر!
 
هر که «پرهیزگارتر» باشد
هست محبوبِ حضرت «الله»
نیست فرقی میان انسان ها 
چه مزیّت سفید را به سیاه؟
 
ذره ای فکر آخرت بودن
باعث دوری از گناهان است
دوری از منکر و خطا و گناه
یکی از درس های قرآن است
 
به خداوندی خدا سوگند
آدمی بی گمان زیان کار است
به جز از پارسای نیکو کار
که ز «ایمان» و عشق سرشار استگ